برخی از اندیشمندان وقتی می خواهند موضوع اعتماد را بررسی کنند از نظریه بازی دوراهی زندانی استفاده میکنند.
فرض بازی به این گونه است
شما و دوستتان اقدام به سرقت از یک بانک می کنید ولی چون استعداد خوبی در دزدی ندارید دستگیر می شوید پلیس برای بازجویی شما را در اتاقهای جداگانه ای حبس میکند شما هیچ راهی برای برقراری ارتباط با دوست تان ندارید.
پلیس به شما پیشنهاد یک معامله می دهد:
پیشنهاد اول
اگر شما شهادت دهید که دوستتان عامل اصلی سرقت بوده و او علیه شما شهادت ندهد در این صورت شما آزاد خواهید شد و او محکوم به پنج سال زندان خواهد شد.
پیشنهاد دوم
اگر او علیه شما شهادت دهد و شما این کار را نکنید او آزاد خواهد شد و شما هستید که باید پنج سال در زندان بمانید.
پیشنهاد سوم
اگر هر دو نفر علیه یکدیگر شهادت دهید با هم به مدت سه سال در زندان خواهید ماند.
پیشنهاد چهارم
اگر هم هیچ یک از شما علیه دیگری شهادت ندهد مدت حبس برای هر دو نفر تان یک سال خواهد بود
اگر شما می دانستید که می توانید به هم اعتماد کنید پاسخ این مسئله بسیار ساده بود، هیچ یک از شما حرفی نمی زدید و یک سال در زندان می ماندید
خود را در این شرایط تصور کنید
آیا شما به دوست خود اعتماد می کنید ؟
آیا او نیز باید به شما اعتماد کند؟
نکات مهم:
این بازی مشخص کننده میزان اعتماد شما به دوستانتان است.
نشان دهنده نقش اعتماد در همکاری و روابط با دیگران است .
گرچه این بازی برای سنجش میزان اعتماد طراحی شده است اما بیشتر حاکی از این است که سرنوشت ما به تک تک تصمیم هایی که می گیریم بستگی دارد
شاید نیاز باشد قبل از انتخاب شریک یا همکار در دنیای واقعی یکبار این بازی را در ذهن خود مرور کنید.
برگرفته از کتاب این راهش نیست (اریک بارکر)