فقر در دل ثروت

مولداوی ، فقیرترین کشور در قاره اروپا

اروپا ، قاره ای که اغلب ما آن را به عنوان مهد ثروت، توسعه و پیشرفت می شناسیم و بسیاری از کشورهای حاضر در این قاره را به عنوان یک الگو ی توسعه یافتگی و پیشرفت قرار دهیم.

مولداوی

شاید باورش برای تان کمی سخت باشد اما یکی از فقیرترین کشورهای جهان با بیشترین میزان مهاجرت نیروی کار و پایین ترین سطح رفاه شهروندان در قاره ثروت و با مرز و بومی اروپایی واقع شده است و شدیدا” با بحران فقر دست و پنجه نرم می کند

مولداوی کشوری استقلال یافته از اتحادیه جماهیر شوروی در شرق قاره اروپا  که نه تنها از رقابت برای کسب ثروت و توسعه بازمانده .بلکه اکنون از لحاظ اقتصادی و اجتماعی برای بقاء با چالش های فراوانی روبرو می باشد.

عدم توسعه یافتگی در هرکشوری می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد از محدودیت در منابع گرفته تا ضعف مدیریت و هزاران دلیل دیگر

 

با نگاهی متفاوت و عمیق به ساختار اجتماعی این کشور به راحتی می توان دریافت که آنچه مولداوی با آن مواجح است چیزی فراتر از بحران اقتصادی  است

فقدان اعتمادآفت جان مولداوی

توسعه و پیشرفت در هیچ جامعه ای محقق نخواهد شد جز با همدلی و اتحاد بین همه افراد آن جامعه

مردم کشور مولداوی به یکدیگر اعتماد ندارند

 

این دقیقا همان آفتی است که به جان جامعه مولداوی افتاده و نه تنها نظام اقتصادی که مهم تر از آن نظام اجتماعی این کشور را با بحرانی جدی روبرو کرده است

آنان به چنان درجه ای از بی اعتمادی رسیده‌اند که شاید بتوان گفت که تقریباً انتظار مشارکت و همکاری میان مردم از بین رفته است

محققی به نام اریک وینر برای نشان دادن  میزان عدم اعتماد در این جامعه  بیان می‌کند

آنقدر تعداد دانش آموزان و دانشجویانی که برای گرفتن نمره رشوه می‌دهند زیاد شده است که مردم به پزشکانی که سن آنها زیر ۳۵ سال باشد اعتماد ندارند و برای درمان به آنان مراجعه نمی کنند زیرا معتقدند مدرک خود را با پول خریده اند

نکته :

یقیناً نمی توان این بی اخلاقی را به کل یک جامعه نسبت داد اما این ضرب المثل به معنی واقعی حق مطلب را  اَدا خواهد کرد

آتش که گرفت شود خشک و تر با هم می سوزند

منافع گروهی

در این کشور انجام کار گروهی جهت دستیابی به منافع و پیشرفت جمعی تقریباً غیر ممکن و دور از دسترس به نظر می رسد . زیرا هیچکس تمایل به انجام کاری که منافع دیگران درآن تامین شود را ندارد . این نوع نگرش که برآمده از فقدان اعتماد ایجاد شده می تواند به تنهایی جامعه ای را به نابودی کشاند.

آنچه قابل تامل است تاثیرِ نقش اعتماد و جایگاه آن در دستیابی به رشد و پیشرفت بین اعضا و گروه ها خواه تیمی کوچک باشد یا جامعه ای بزرگ را بیش از پیش نمایان می سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *